روانشناسی؛ تربیت کودک و نوجوان

جامعه ای پیشرو نیازمند پرورشی سالم است...

روانشناسی؛ تربیت کودک و نوجوان

جامعه ای پیشرو نیازمند پرورشی سالم است...

سلام و سپاس از شما بازدید کننده محترم...
در آینده مطالبی را در وبلاگ شخصی خود در حیطه ی تربیت کودک و نوجوان به اشتراک خواهم گذاشت.
امید است تا آن زمان به مطالبی در زمینه های مختلف روانشناسی بپردازیم
ممنون از توجه شما

بایگانی

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

آزمایشات دینی (تاثیر دعا و نیایش)

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ب.ظ | عاطفه فلاح | ۰ نظر

یک مؤسسه در واشنگتن به بررسی تأثیر دعا بر سلامت جسمی پرداخته است . این مؤسسه به کمک آزمایشات تجربی به دنبال اثبات تأثیر دعا بر سلامتی جسمی و روحی تحت آزمایش است . نتایج آزمایشات این مؤسسه باعث ایجاد موجی از دین خواهی در ایالات متحده شده است . 

« لاری دوسی » در کتاب « واژه های شفابخش » خود ، با همکاری هیئت مؤسسه ملی سلامت در واشنگتن ، 100 آزمایش که اکثر آنها در ادبیات روانشناسی به چاپ رسیده است ، در مورد تأثیرات دعا تجسم فکری ، مورد بررسی قرار داده است . بیش از نیمی از این آزمایشات بر روی رویش و سبز شدن جوانه ها تا التیام زخمها تأثیراتی را نشان داده است . جالب اینجاست که خیلی از آزمایشات به آموزه های دینی نیز مرتبط است مثلاً ما در آموزه های دینی برای دعا بُعد ساخت قائل هستیم که با آزمایشات علمی آنان نیز ثابت شده است .

آنان سعی کرده اند که ماوراء را به کمک علم تجربی به زندگی خود مرتبط سازند که موفق هم بوده اند . دلایل زیادی وجود دارد که ثابت میکند دعا مؤثر است . بسیاری از تحقیقات علمی صحت این مطلب را نشان میدهند .

تحقیقی که در سال 1993 بر روی 10000 کارمند دولتی در طول 26 سال انجام گرفت ، نشان داد که افراد متدین بسیار کمتر از افراد کافر ، به خاطرمشکلات قلبی عروقی جان می سپارند و در تحقیقی که در سال 1995 در یک کالج بر روی 250 نفر بعد از جراحی قلب باز انجام گرفت، اینطور نتیجه گیری شد که آن دسته از افراد که ارتباطات مذهبی و حمایت اجتماعی داشته اند، 12 مرتبه کمتر از آنها که فاقد آن بوده اند، جان سپرده اند.

در تلاش برای درک افسردگی ناشی از بستری شدن در بیمارستان ، محققان یک دانشگاه 1000 بیمار بستری شده در بیمارستان که عادت به انجام امور مذهبی از قبیل نماز و دعا داشته اند را از سال 1987 تا 1989 مورد بررسی قرار داده و دریافته اند که این افراد بسیار بهتر از دیگران با مشکلات سلامتی خود کنار می آیند.

یک مرکز اخیراً هیئتی را برای تشخیص مزایا و فواید ادغام داروهای متعارف با درمان های رفتاری و تکنیک های تمدد اعصاب برای درمان فشارخون ، تشکیل داده است. این گروه دریافتند که ترکیب این دو روش درمانی با یکدیگر، که نماز و دعا یکی از اجزاء مهم آن بود، می تواند باعث پایین آوردن سرعت تنفس ، ضربان قلب، و فشارخون فرد شود.

دانشگاه مکزیکو مشغول مطالعه بر روی قدرت دعا و نماز برای درمان افراد الکلی است. همچنین تحقیقی نیز درمورد دعا و درمان در دانشگاه باستیر در حال انجام است. مطمئناً دنبال کردن یک شیوه زندگی مذهبی و روحانی می تواند باعث بهبود و ارتقاء سلامتی شود. افراد دیندار و مذهبی معمولاً بسیار کمتر به دنبال خطراتی مثل سیگار، الکل و همبستر شدن با افراد ناشناس می روند. اما، درک عملکرد شفاعت و دعای دیگران برای افراد کافر و بی اعتقاد بسیار دشوار است.

دعا کن و زنده بمان

در مهمترین و گسترده ترین تحقیقات مربوط به تاثیر شفاعت و دعا، متخصص قلب شناس ، راندولف بیرد، روی 393 بیمار بستری شده در واحد مراقبت های بیماری کرونری قلب در بیمارستان عمومی سان فرانسیسکو، بررسی هایی انجام داده است. برای برخی از این بیماران توسط گروه های خانگی، دعا و نیایش هایی انجام شده، اما برای برخی این دعا و نیایش انجام نگرفت. کلیه مردان و زنان بیمار مورد مراقبت های پزشکی یکسان قرار گرفتند. در این تحقیق، نه پزشکان و پرستاران و نه خود بیماران نمی دانستند که دعا و نیایش برای کدامیک از بیماران انجام می شود. نتایج این تحقیق بسیار چشمگیر بوده و موجب تعجب بسیاری متخصصین و دانشمندان قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آندسته از بیمارانی که مراقبت های پزشکی آنان با دعا و نیایش برای سلامت آنها ادغام شده بود، نیاز به داروی کمتری داشته و تجهیزات تهویه به مدت زمان کمتری برای آنها استفاده شده و وضعیت سلامتی آنها نیز نسبت به سایر بیماران بسیار بهتر بوده است. بیمارانی که برای آنها دعا و نیایش انجام گرفت: 

۱.بسیار کمتر از بیماران دیگر به آنتی بیوتیک احتیاج پیدا کردند (3 بیمار درمقابل 16 بیمار)

۲.بسیار کمتر از بیماران دیگر به ورم و آماس ریوی مبتلا شدند(وضعیتی که در آن ریه به خاطر پمپاژ نادرس قلب، پر از مایع می شود) (6 بیمار درمقابل 18 بیمار)

۳.بسیار کمتر از بیماران دیگر نیاز به فرو کردن لوله به درون گلو برای کمک به تنفس شدند (0 بیمار درمقابل 12 بیمار)

۴.کمتر جان سپردند (اما تفاوت از روی آمار مشخص نبود).

تأثیر دعا بر غیر انسان

حتی آزمایشات بسیار دیگری بر روی شرکت کننده های غیر انسان انجام گرفت. در تحقیقی که بر روی 131 آزمایش کنترل شده بر روی درمان های معنوی و مذهبی انجام گرفت، مشخص شد گندم هاییکه برای رشد آنها دعا شده بود، بلندتر شدند، مخمرهایی که برای آنها دعا شده بود، با تاثیرات سیانید مقابله کردند، و .... 

لاری دوسی، پرآوازه ترین متخصص دعا و درمان درجهان می گوید، "من به این آزمایشات می بالم. چون این آزمایشات از انسانها تشکیل نشده است. شما می توانید صدها بار آنها را تکرار کنید. این می تواند بهترین دلیل و مدرک باشد که دعا می تواند دنیا را تغییر دهد." لاری دوسی در کتاب "واژه های شفابخش" خود، با همکاری هیئت مؤسسه ملی سلامت در واشنگتن، 100 آزمایش که اکثر آنها در ادبیات راروانشناسی به چاپ رسیده است، درمورد تاثیرات دعا/تجسم فکری، مورد بررسی قرار داده است. بیش از  نیمی از این آزمایشات بر روی رویش و سبز شدن جوانه ها تا التیام زخم ها تاثیراتی را نشان داده است. در چند آزمایش، داوطلبان تحریک یا تعویق رشد باکتری و قارچ را تجسم کرده و از فاصله ای 15 مایل دورتر، نتایج بسیار مثبتی را به دست آوردند.

تحقیقات جدید علمی نشان می دهد که می توان از دعا بعنوان درمان جایگزین به جای مدیتیشن، ورزش، یا گیاهان طبی استفاده کرد.

در تحقیقی که روی 91،000 نفر در مریلند انجام گرفت، نشان داده شد که افرادیکه به طور منظم به کلیسا می روند، تا %50 کمتر از آنها که به کلیسا نمی روند به خاطر بیماری های قلبی جان می سپارند و تا %53 کمتر اقدام به خودکشی می کنند. این افراد همچنین فشارخون پایین تری دارند.

بسیاری از پزشکان عقیده دارند که اگر آنها قبل و بعد از جراحی یا قبل از شروع یکسری دارو برای بیمار، همراه با بیمار خود دعا کنند، می تواند در بهبودی بیمار تاثیرگذار باشد. سی مدرسه پزشکی در امریکا، درس های تاثیر ایمان در پزشکی را ارائه می دهند.

دکتر متیو، پروفسور پزشکی در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن عقیده دارد، "دعا بسیار مؤثر است. "دکتر متیو تحقیقاتی را ارائه می دهد که در آن مشخص شده افرادیکه دعا و نماز می خوانند، کمتر مریض و بیمار می شوند و سریعتر از جراحی و سایر بیماری ها بهبود می یابند و بهتر با مشکل و بیمای خود کنار می آیند.

دعا یا همان آرامش قلبی

همانطور که امواج خروشان و غلطان اقیانوس نمیتواند آرامش ژرفای آن را بر هم بزند و امنیت آن را پریشان کند ، دگرگونی های سطحی و موقتی زندگی نیز آرامش درونی انسانی را که عمیقاً به خداوند ایمان دارد بر هم نمیزند .
یونگ روانشناس معروف چینی میگوید : من صدها تن را که به من مراجعه کرده اند را معالجه و درمان کرده ام اما از میان بیمارانی که در نیمه ی دوم عمر خود بسر میبرند ( از 35 سالگی به بعد ) حتی یک بیمار را ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به یک گرایش دینی از زندگی نباشد . آنها به این دلیل گرفتار بیماری روانی شده بودند که جوهر دین و باورهای دینی را درنیافته بودند ، لذا با بازگشت به این دیدگاههای دینی ، بطور کامل درمان شدند .
آرنولد توئین مورخ معروف میگوید : بحرانی که اروپائیان در قرن حاضر دچار آن شده اند اساساً به فقر معنوی آنها باز میگردد . او معتقد است که تنها راه درمان این فقر و پاشیدگی اخلاقی ، بازگشت به دین است .

 

پ.ن:من خود نیز آزمایشی را برای ملموس تر شدن این اتفاقات و آزمایشات تبیین نمودم.

ابتدا سیب زمینی را برش زدم و سپس بر روی یک تکه از آن نام الّله را با چاقو حک کردم و بر روی تکه ی دیگر نام شیطان؛ به مدت چند روز در گوشه اتاقم قرار دادم(شرایط محیطی هردو یکسان بود) ؛پدیده ای جالب رخ داده بود هرچند دور از انتظارم نبود.

تکه سیب زمینی که بر روی آن نام الّله بود؛ نسبت به تکه سیب زمینی که نام شیطان حک شده بود به مقدار خییلی کمتری دچار خراب شدگی و پوسیدگی شده بود..بهتر است بگویم اولی فقط خشک شده بود و دیگری دچار کپک زدگی شده بود.

​​​​​​

غریزه دینی

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۴:۱۵ ب.ظ | عاطفه فلاح | ۰ نظر

جستجوی غریزه دینی
 در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، در هر بحثی درباره ی تکامل مستلزم کنکاش در منابع درونی و زیست شناختی رفتارهای پیچیده بود.

مفهوم کهن «غریزه» اهمیت ویژه‌ای یافت. هرچند در مورد ماهیت غریزه هرگز توافق کاملی به دست نیامده است، مقصود از غریزه در مجموع رفتار پیچیده و نیاموخته است که مبنای فیزیولوژیکی دارد و حاکی از وجود تکامل است (بیستن ۲۰۰۰) . اینها ملاک های نسبتاً دقیقی است و تا اوایل دهه ۱۹۲۰ تصور در مورد انسان به کار می رفت (برنارد ۱۹۲۴) 
با ظهور رفتارگرایی یادگیری و تاثیر محیط به صورت تبیین‌های قالب درآمدند یکی از عقاید معمول در بین دین گرایان این بود که خدا دین را در نهاد بشر قرار داده است، پس غریزه های مذهبی در کار است. ادعا شده است که این قبیله طیف پهناوری از پدیده ها را در بر می گیرد: جاندار گرایی؛ اسطوره، آیین، عقیده به خدا ،مسیحیت ،ضرورت مناسک روز یکشنبه، طلب آرمان و کمال خود کم بینی و استعداد کسب سایر عقاید رفتار ها و تجربه های دینی مروری بر این ادبیات  داد که در غریزه  دینی به ۳۸ سنخ تقسیم شده است (برنارد ۱۹۲۴) لیکن ابهام تناسب فرهنگی ،و منش فرضی این سنخ آنها نشان داد که عنصر واقعی مورد نظر احتمالاً یادگیری بوده است نه غریزه.

تاثیر محیط و توارث در دین
 بیش از یک قرن ،روانشناسی درگیر این پرسش اساسی بوده است که برخی پدیده‌های روانی آیا حاصل وراثت اند  یا نتیجه تاثیرات محیط. البته این مسئله تقریباً در مورد هر جنبه ای از روانشناسی- هوش، استعداد، پدیده های ادراکی، شخصیت ، اختلال روانی و... مطرح بوده است. آنچه اینک برای ما اهمیت دارد دین است .
 تاثیر محیطی را چگونه از وراثت جدا میکنیم ؟!خروج از این تنگنا  یک راه دارد و آن بررسی دوقلوهاست. می‌توان دوقلوهای همسان را که ژن های آنها صددرصد مشترک است با دوقلوهای ناهمسان (که پنجاه درصد ژنِ مشترک دارند) مقایسه کرد. برخی بررسی‌ها متوجه دوقلو های همسان و ناهمسان بوده است که از بدو تولد یا اندکی بعد از هم جدا شده‌اند محاسبه‌ای محدود در علم وراثت کمی نشان می دهد که ما می توانیم بر اساس فرض های معقول پاره‌ای از امور روانشناختی نظیر دین را که ظاهراً محصول محیط و توارث است تبیین کنیم (فاکنر ۱۹۸۱ رایت ۱۹۵۵)  پژوهش ۱_۳ نمونه‌ای از این نوع بررسی ها نشان می دهد.
پژوهش ۱_۳

تاثیرات وراثتی و محیطی بر نگرش ها، علایق و ارزش‌های دینی؛ بررسی دوقلوهایی که جدا از هم و با هم بزرگ شده اند(والر ،کویتی، بوشار لیکن و تلگن1990)
 والر و همکاران؛ با استفاده از پاسخ گران بررسی مشهور دوقلوها در مینسوتا، توانستند داده هایی درباره پنج معیار نگرش‌ها علایق و ارزش های دینی به دست آورند. مقیاس های معروف اینها بودند؛ بنیادگرایی مذهبی (ویگنز۱۹۶۶) علایق شغلی مذهبی( والر، لیکن و تلگن ۱۹۹۵ )مقیاس فرعی علاقه مذهبی در سیاهه ی علاقه شغلی استرانگ -کمبل(هنسل و کمبل ۱۹۸۵) علایق مذهبی در اوقات فراغت( والر و دیگران ۱۹۹۵) و مقیاس ارزش‌های مذهبی( آلپورت -ورنون و لیندزی 1960)
شرکت‌کنندگان عبارت بودند از ۵۳ جفت دوقلوی یک تخمکی (همسان) و ۳۱ جفت دوقلوی دو تخمکی (ناهمسان) که جدا از هم بزرگ شده بودند. معیارها را به ۴۵۸ جفت دوقلوی همسر و ۳۶۳ جفت دوقلوی ناهمسان نیز عرضه کردند که با هم بزرگ شده بودند تحلیل داده ها نشان داد که حدود ۵۰% دگرگونی در نمره های مربوط به معیارهای مذهبی نتیجه تأثیرات وراثتی است به عبارت دیگر در این بررسی عوامل وراثتی و محیطی از لحاظ تأثیرات مربوط به منابع تمایلات مذهبی با هم مساوی بوده است

پ.ن:
بنده به این امر معتقد هستم که در همه ی افراد غریزه دینی وجود دارد.البته به این نکته اشاره کنم که در حقیقت من غریزه دینی را گرایش فرد به وجود معبود؛الله، میدانم.
درواقع همان فردی که به (God=خالق  )معتقد است؛ بخشی از باور به اللّه است که تکامل نیافته است؛ و نکته حائذ اهمیت در این بخش همان حسی است ذاتی یا غریزیی که فرد نسبت به کسی دارد که میداند کامل تر از اوست،خالق؛مدیر و مدبّر است.
به خودی خود انسان گرایش به معنویت دارد،اما اگر در محیطی قرارگیرد که با این موضوع در تضاد باشد میتواند فرد را به سمت دیگری رهنمود کند.
ینی همانگونه که رفتار گرایان باور دارند (تاثیر محیط را بر فرد )،
بنده نیز بر همین امر معتقد هستم، اما لزوما نمیتوان بر این امر تاکید و تایید کرد که صددرصدمحیط تعیین کننده رفتار آدمی ست ونیز نمیتوان از اینکه محیط پارامتری مهم در تعیین رفتار است غافل شد.
 نفس انسان نیز به عنوان عنصری محرک یا محار کننده تاثیر گذار است.
آزمایش دو قلو ها که کمی قبل تر مطالعه فرمودیدهم میتواند تاییدی هرچند کوتاه بر سخنم باشد.


منبع:

 کتاب روانشناسی دین(مولف:برنارد اسپیلکا و همکاران)

​​​​

خبرگزاری بی بی سی

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۱:۱۶ ق.ظ | عاطفه فلاح | ۰ نظر

ام د کاستلابی‌بی‌سی

۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۳ فوریه ۲۰۱۳

به روز شده در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷ مه ۲۰۱۳

محققان می‌گویند افرادی که معتقد به عالم معنا و روحانیت هستند، بیش از افرادی که با تعریف رایج به عنوان مذهبی، لاادری و یا بی خدا شناخته می‌شوند، در معرض مشکلات روحی و روانی قرار دارند. وقتی کسی می‌گوید که "فردی معنوی ولی غیرمذهبی" است، منظورش دقیقاً چه چیزی است؟

معنویت این روزها اصطلاح رایجی است. پرنس چارلز، ولیعهد بریتانیا و اسقف اعظم یورک از آن برای درگیر نشدن در اختلافات مذهبی استفاده می‌کنند.

امروزه بسیاری خود را فردی معنوی می‌خوانند ولی می‌گویند که مذهبی نیستند. به گفته پروفسور مایکل کینگ، از دانشگاه یو سی ال (UCL) در لندن حدود یک پنجم افراد در بریتانیا به این دسته تعلق دارند.

در ایالات متحده، بنا بر سرشماری انجام شده از سوی مجله نیوزویک در سال ۲۰۰۵، این رقم حدود یک چهارم جمعیت است. سرشماری مرکز تحقیقات پیو در ماه اکتبر سال پیش رقم کمتری را نشان می‌دهد: حدود یک پنجم مردم دارای تعلقات مذهبی نیستند و از این میزان ۳۷ درصد خود را معنوی ولی غیرمذهبی می‌دانند.

تحقیقات آقای کینگ نشان می‌دهد که در بریتانیا، احتمال ابتلای افراد "معنوی" به مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب بیشتر است.

البته کسانی با نتایج این تحقیقات مخالف خواهند بود ولی چیزی که مسلم است این است که "معنوی ولی غیرمذهبی‌" بخش بزرگی از باورمندان در غرب را تشکیل می‌دهند.

این تعریف گروه گسترده ای را در خود جای می‌دهد. معنویت طیف گسترده ای است که از مشرک‌ها (پاگان‌) تا معتقدان به کریستال‌های شفابخش و زیرشاخه های دیگر بسیاری را شامل می‌شود.

اما برای میلیون‌ها انسان دیگر، معنویت اصلاً چیز رمزآلودی نیست، بلکه صرفاً این "احساس" است که چیز دیگری نیز در میان است.

افراد معنوی معمولاً رابطه خود با جهان را با شگفتی و حیرت توصیف می‌کنند. آن‌ها احساس می‌کنند که زندگی چیزی بیش از پول، کار، فرزندان و سایر دلمشغولی های روزمره است.

برای آن‌ها لحظه‌هایی در زندگی وجود دارد که نوعی احساس متعالی را بر می انگیزد: طلوع زیبای خورشید، همهمه جمعیت در استادیوم فوتبال و یا قطعه تکاندهنده ای از موسیقی.

اولیور برکمن، نویسنده کتاب "پادزهر"، می‌گوید که اصطلاح "معنوی ولی غیرمذهبی" به نوعی طنز تبدیل شده است، ولی مفهوم آن هنوز قابل دفاع است. او می‌گوید: "برای من معنویت به چیزهایی اشاره دارد که نمی‌توان با کلام توصیفشان کرد. جنبه‌ای از تجربه انسانی وجود دارد که غیرمفهومی است."
به گفته برکمن، این به چیزی بیش از باور اشاره دارد. درست مانند آنچه برای مسیحی‌ها و سایر مذاهب صادق است: عمل ستایش، خود به اندازه باورمندی ارزشمند است.
مایک استایگل یک معلم دبیرستان است که در زندگی شخصی خود پیرو مکتب پاگانیسم است. او به وجود نیرویی ماورایی در طبیعت معتقد است. او می‌گوید: "من فکر می‌کنم که همه چیز با یکدیگر در ارتباط است. من احساس می‌کنم که با طبیعت و با تغییر فصول ارتباط بسیار نزدیکی دارم. حیرت کلمه بسیار خوبی برای توصیف این احساس من است: نوعی احساس احترام عمیق در برابر طبیعت. من می‌توانم با خدای طبیعت ارتباط برقرار کنم."
کالین بکلی، مدیر مؤسسه مدیتیشن تراست، معتقد است که تنها تجربه واقعاً معنوی، سکوت است. او می‌گوید: "بسیاری از اوقات، جرقه تعالی بوسیله طبیعت زده می‌شود: مانند وقتی که به کوهپیمایی می‌رویم. ولی با آموختن مراقبه، می‌توانید آن تجربه متعالی را به آپارتمان خود بیاورید."
ژیل ترِرا یک هنرپیشه است که مذهبی نیست ولی تجربه‌های روزمره تأثیر عمیقی بر روی او می‌گذارد. او می‌گوید: "وقتی به سفر می‌روم، دوست دارم که به یک کلیسا بروم و در آنجا بنشینم. با اینکه با برخی کارهای کلیسای کاتولیک مخالفم، در معماریش و آن همه زحمتی که برای آن کشیده‌اند، زیبایی خاصی می‌بینم. احتمالاً همه اماکن مقدس همین خاصیت را دارند."
به گفته ورنون، این به خودی خود چیز بدی نیست ولی ممکن است ما را با تناقض هایی مواجه کند. شاید به همین دلیل است که تحقیقات نشان می‌دهد که افراد معنوی بیشتر در معرض مشکلات روانی قرار دارند.

او می‌گوید: "شما دارید به یک سفر درونی و ذهنی می‌روید. تلاش برای کشف معانی بزرگ خطراتی نیز در پی دارد. جایزه ای که وعده اش را داده‌اند ارزش زیادی دارد ولی این سفر می‌تواند بسیار دردناک باشد."

خبرگزاری مهر؛دین و روانشناسی باهم تعارضی ندارند

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۵۶ ق.ظ | عاطفه فلاح | ۰ نظر

به گزارش خبرگزاری مهر، سومین قسمت از فصل دوم برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۹ از شبکه چهار سیما به روی آنتن رفت. در این برنامه با حضور حجت الاسلام مسعود آذربایجانی، کتاب «درآمدی بر روانشناسی دین» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
کوروش علیانی، مجری کارشناس برنامه در ابتدا گفت: آیا این کتاب حمله به روانشناسی و دفاع از دین است؟
مسعود آذربایجانی در پاسخ گفت: بله با این نقد مواجه شده‌ایم. مثلاً بعضی از روانشناس‌ها روی فروید مقداری تعصبی دارند و ما نظریات او درباره روانشناسی دین را مورد نقد قرار دادیم. اگرچه از منابع غربی هم برای این نقد استفاده کردیم، اما برای برخی قابل قبول نبود و متهم به سوگیری شدیم. فروید معتقد بود که دین امری موهوم است و در آینده علم جای آن را می‌گیرد که دیدیم این اتفاق نیفتاد.
نویسنده کتاب«درآمدی بر روانشناسی دین»افزود: برخی از دین‌داران این تصور را دارند که روانشناسی آمده که جایگاه دین را در راهنمایی و مشاوره انسان‌ها را بگیرد. در اصحاب کلیسا در چند دهه این نگاه خیلی رایج بود. از طرفی هم برخی روانشناسان تصور می‌کنند که دین با روانشناسی تضاد دارد در صورتی که واقعیت این نیست. اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم می‌بینیم که با هم مخالفتی ندارند. دو چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی هم‌پوشانی هم دارند. روانشناسانی مثل یونگ، ویلیام جیمز، پارگامنت و کوینگ معتقدند که دین هم جایگاه خودش را در زندگی انسان دارد و باید آن را به رسمیت بشناسیم.
مجری برنامه در ادامه پرسید: وقتی می‌گوئیم روانشناسی دین، گویا دین دارد برای روانشناسی موضوع می‌شود و ممکن است برای دین‌دار این موضوع کمی گران بیاید که جایگاه دین کوچک شده است.
آذربایجانی پاسخ داد: معادل انگلیسی این تعبیر چنین دیدگاهی را ایجاد نمی‌کند چون در Psychology of Religion دین مضاف‌الیه است. در فارسی هم در واقع مضاف‌الیه است و جایگاه مضاف‌الیه موجب کوچک‌انگاری نمی‌شود. آیا وقتی می‌گوئیم روانشناسی خانواده یا روانشناسی مدرسه، باعث کوچک شدن خانواده یا مدرسه می‌شود؟ اگر بخواهیم دقیق‌تر ترجمه کنیم باید بگوییم روانشناسی دین‌داری؛ Religion در اینجا به معنای احوالات، رفتارها و مناسک دین‌داران است. روان شناسی دین می‌گوید من به آن چیزی که در کتب مقدس است کاری ندارم بلکه وقتی می‌آید در رفتارها و باورهای انسان‌ها قرار می‌گیرد موضوع مطالعه من می‌شود. این دیگر جنبه انسانی دارد و مقدس نیست.
استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: روانشناسی اساساً دانشی است که مربوط به انسان است و نه مربوط به الهیات و تئولوژی. بخشی از حالات و مسائل انسان‌ها رفتارهای دینی انسان‌هاست. در بخش‌های اول این کتاب به تاریخچه روانشناسی دین پرداخته‌ایم و در فصل‌های بعد به سنجش دین‌داری، پیامدها، آثار و فواید دین‌داری و … پرداختیم. چون این کتاب برای یک ترم درسی است مقداری خلاصه شده است و به این معنا نیست که بحث روانشناسی دین محدود به همین نکات است
آذربایجانی ادامه داد: موضوع دیگر این است که آیا دین موجب افزایش سلامت انسان می‌شود یا کاهش آن؟ در روانشناسی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه وجود دارد، اما نیاز به سنجش دارد. همچنین آیا دین باعث افزایش خشونت است؟ خشونتی که در برخی دین‌داران مشاهده می‌کنیم آیا از ذات دین‌داری بر می‌خیزد یا مربوط به خوانش ما از دین‌داری یا سوءاستفاده سیاست‌مداران از دین است؟ سوال دیگر این است که دین‌داری مساوی ایمان است و تک‌بعدی است یا دارای ابعاد است؟ نسبت دین و معنویت را هم برخی بحث کرده‌اند. به نظر می‌رسد نسبت این دو عام و خاص من وجه است. یعنی افرادی داریم که دین دارند اما به تجربیات معنوی توجه ندارند و افراد معنوی هم داریم که به دین توجه ندارند. افرادی هم هستند که هم به دین و هم به معنویت توجه دارند.
وی همچنین عنوان کرد: تعریف برخی از معنویت، جستجوی امر قدسی است. برخی امر قدسی را همان خداوند می‌دانند اما ادیان شرقی این نگاه را ندارند. امر قدسی از اول برای انسان‌ها وجود دارد و شیفتگی به آن فراتر از مسائل عادی است. این می‌شود که انسان به سراغ آن می‌رود. روانشناسی دین به این مسائل می‌پردازد که چرا انسان‌ها به سمت دین می‌روند؟ چه آسیب‌هایی در این میان وجود دارد؟ فرایند آن چیست؟ سنجش آن چگونه است؟

چهار مکتب روانشناسی

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۶ ق.ظ | عاطفه فلاح | ۰ نظر


 روانشناسی تاریخی بس طولانی دارد چه بسا از همان خلقت انسان به وجود آمده است ؛ حتی فیلسوفان و پزشکان قدیم همچون افلاطون، سقراط و... نیز دستی بر تحلیل رفتار آدمی داشته‌اند؛ اما اگر بخواهیم به طور دقیق تر نگاهی به تاریخ روانشناسی داشته باشیم بهتر است  قرن های ۱۹ و ۲۰ میلادی بررسی کنیم .
قرن ۱۹ را شاید بتوان به عنوان قرن تحول در ساختار های جهان یاد برد، قرنی پرهیاهو با انقلاب هایی چون در صنعت ، جگ جهانی اول و سپس دوم. انقلاب هایی که سبب شد انسان ها جرات یابند تا خود را از زیر سلطه پادشاهان و فرقه‌ها رها سازند به حقوق بنیادی خود مثل حق سلامت و مسکن مواظبت از خود و دیگران برسند .
در طی این دو قرن نه تنها انسان ها متوجه لزوم و کاربرد علم روانشناسی و روانشناس شدند بلکه تمام علوم و رشته ها پیشرفت چشمگیری را تجربه کردند که اکنون به مبحث  روانشناسی خواهیم پرداخت‌ .
در قرن نوزدهم تفکر علمی در بیشتر کشورهای اروپای غربی به ویژه انگلستان فرانسه و آلمان روبه توسعه بود. هیچ یک از این کشورها نسبت به ابزارهای علمی مورد نظر که به کار گرفته می شدند، جاه طلبی حساسیت یا خوش‌بینی انحصار طلبانه نداشتند.
 پس چرا روانشناسی آزمایشی از آلمان شروع شد ؟!
 تاریخ فکری آلمان در طول یک قرن راه را برای علم روانشناسی آزمایشی هموار کرده بود فیزیولوژی آزمایشی به گونه‌ای استوار استقرار یافته بود ،در واقع آلمان رویکرد استقرایی داشت برخلاف دیگر کشورها که رویکردی قیاسی داشتند.


 

1-سنت  آلمانی 

در این مکتب روانشناسان روانشناسی دین را پیشرفت دادند در آلمان این رشته بیشتر زمینه کار و در قلمرو بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود و دیدگاه روانشناختی در مقایسه با موضوع الهیاتی در درجه دوم از اهمیت قرار داشت.

نمیشود از مکتب آلمان گفت و آنرا معرفی کرد و در ابتدا حرفی از "ویلهلم وونت" نزد
شخصی که اولین آزمایشگاه روانشناسی را در سال 1879 در لایپزینگ المان بنیان گذاشت
اما آغاز گر آن شخصی به نام "گستاو تئودور فخنر" است.
 کتاب -عناصر پسیکو فیزیک فخنر- در سال ۱۸۶۰ منتشر شد یعنی دست کم ۱۵ سال پیش از آن که "وونت" چنان که گفته اند روان شناسی را آغاز کند. خود "وونت"نوشت که کار "فخنر"  نشانگر «نخستین پیروزی» در روانشناسی آزمایشی بوده است.
هدف "وونت" این بود که روانشناسی را به عنوان یک علم مستقل رواج دهد.
در طول سال‌های ۱۹۰۰ به بعد علوم مختلف از جمله روانشناسی پیشرفت چشمگیری داشت چرا که شرایط جامعه به گونه ای در حال تغییر بود روانشناسان زیادی فعالیت‌های خود را گسترش دادند یکی از آنها " اوزوالد کوپله " بود ایشان -مکتب وزبورگ- را مطرح کردند، و همچنین ایشان در ابتدا پیرو "وونت" بود اما بعد ها روش خود را عوض کرد و در تمام مدت اشتغالش به روانشناسی درباره مسائلی کارکرد که روانشناسی "وونت" آنها را نادیده گرفته بود.

مکتب فرانکفورت 
در رابطه با نظریه انتقادی، نام مکتبی آلمانی است که در دهه ۱۹۳۰ (میلادی) توسط "ماکس هورکهایمر"در قالب یک انجمن پژوهش‌های اجتماعی در فرانکفورت تأسیس شد. عمده فعالیت این مکتب در زمینه‌های مربوط به فلسفهٔ علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی و نظریهٔ اجتماعی نئومارکسیستیاست.
 این مؤسسه تحقیقات خود را بر پایه بینش "کارل مارکس" و "زیگموند فروید" انجام داده است.


 

2-سنت انگلیسی آمریکایی

 نگاه تجربی و آزمایشگاهی به دین و نگاه توصیفی در مطالعات دینی مهم ترین ویژگی این سنت است.

زیگموند فروید
جزو ۱۰ دانشمند مطرح جهان در قرن ۲۰ است که هنوز پس از سال های طولانی نظریاتش مطرح است.
 وی پزشک و عصب‌شناس اتریشی است که پایه‌گذار و پدر علم روانکاوی شناخته می‌شود.
روانکاوی روشی درمانی در روانشناسی است.
"فروید"با بیان مفهوم ناخودآگاه و ارائه‌ نظریات مختلف در این زمینه مسیر جدیدی را در روانشناسی باز کرد.

کارل گوستاو یونگ
 
فیلسوف و روانپزشک اهل سوئیس بود که با فعالیتش در روانشناسی و ارائهٔ نظریاتی تحت عنوان روان‌شناسی تحلیلی شناخته می‌شود. به تعبیر «فریدا فوردهام» پژوهشگر آثار یونگ: «هرچه فرویدناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کرده‌است.»
"یونگ" بعضی از معروف‌ترین مفاهیم روانشناسی را ابداع کرده که از آثار مهم او می‌توان به روان‌شناسی ضمیر ناخودآگاه، تحلیل رویا،  ناخودآگاه جمعی و کهن الگو ها و... اشاره کرد.

ای.بی.تیچنر
 روانشناسی انگلیسی است و  شخصی بود  که نظام فکری وونت را از آلمان به آمریکا انتقال داد اما در عین حال که می‌گفت یکی از پیروان وفادار وونت است مطالب را به طور کلی دگرگون ساخت و رویکرد خود را به نام _ساخت‌گرایی_ عرضه کرد.

فرانسیس گالتون
 
روانشناسی آمریکایی که با کارهای خود درباره مسائل مربوط به وراثت ذهنی و تفاوتهای فردی در ظرفیت یا توان انسانی روح تکامل را به نحو موثر در روانشناسی دمید "گالتون" از هوشی فوق العاده و اندوخته‌های از اندیشه‌های بدی برخوردار بود محدودی از زمینه‌هایی که او مورد بررسی قرار داد عبارتند از اثر انگشت که نیروی پلیس از آن برای مقاصد شناسایی استفاده کرد و توزیع جغرافیایی، مد.
  همچنین وراثت ذهنی که "گالتون" اولین کتاب مهم خود را در حیطه روانشناسی نبوغ ارثی بود در سال ۱۸۶۹ منتشر کرد این کتاب بشدت داروین را تحت تاثیر خود قرار داد
گالتون روشهای آماری را تدوین کرد و همچنین مبدع آزمونهای روانی بود و از تصویر سازی ذهنی در پرسشنامه های روانشناختی استفاده نمود

تا حدود ۱۹۰۰ روانشناسی در ایالات متحد امریکا ویژگی خاص خود را یافته بود متمایز از روانشناسی و ساخت گرایی تیچنر که هیچ یک از آنها با هدف یا سودمندی کارکرد هوشیاری کاری نداشت جنبش ساختارگرایی که از کارهای داروین و گالتون تکامل یافته بود به جای ساختار یا محتوای فرایندهای هوشیار بر چگونگی عمل این فرایندها تاکید داشت.


 

3-سنت فرانسه

عمده مساعدت دانشمندان فرانسوی در زمینه روانشناسی دین آثاری است که در حیطه روانشناسی مرضی عرضه کرده‌اند این مکتب بزرگترین آسیب شناسان را در خود پرورش داد از جمله ژان مارتین  و شارکو

پیر ژانه:
روان‌پزشک فرانسوی. شهرت او به‌سبب آثار جامعش در زمینۀ روان‌رنجوری است. نخستین تحقیقات او بر روان‌سُستی (ضعف‌ روانی)متمرکز بود و این اصطلاح را برای توصیف اضطراب، هراس و اختلالات وسواسی به‌‌کار برد. نظریۀ جامعی دربارۀ رشد تدوین کرد، مبنی بر این‌که رفتارهای نابهنجار و روان‌پریشی‌ها ناشی از شکست شخص در یکپارچه‌سازی کامل عملکردهای روان‌شناختی وابسته به یک مرحلۀ خاص از رشد  تدوین کرد.  از مهم‌ترین آثار او: روان‌رنجوری و عقاید ثابت؛ وسواس و ضعف روانی؛ روان‌رنجوری‌ها.

ژان پیاژه :
روان‌شناس، زیست‌شناس و شناخت‌شناس فرانسوی-زبانِ سوئیسی بود که به خاطر کارهایش درروان‌شناسی رشد و شناخت‌شناسی شهرت یافته‌است، از جمله نظریه رشد مرحله‌ای پیاژه.

کاربرد تئوری پیاژه برای آموزش:

آموزگار نباید بکوشد تا دانش به کودک تحمیل شود بلکه باید موضوعاتی بیابد که کودک را برانگیزد و علاقه او را جلب کند و سپس بگذارد خود کودک به تنهایی مسائل را حل نماید.


 

4-روسیه

یکی از مهمترین افراد و روانشناسان موثر در مکتب روسیه میتوان به " ایوان پتروویچ پاولف" اشاره کرد
کار "پاولف"در زمینه یادگیری کمک کرد که تداعی گرایی از کاربرد سنتی خود با اندیشه های ذهنی ، به ترشحات بزاقی و حرکات ماهیچه ای کمیت پذیر و عینی تغییر یابد در نتیجه کار پاولف راه جدیدی برای پژوهش رفتار و وسیله ای برای کنترل و تغییر آن در اختیار جان بی واتسون قرارداد
 یکی از پژوهش های مهم پاولف در زمینه بازتاب های شرطی بود که به سبب آن جایزه نوبل را نیز دریافت کرد
وی همچنین بازتابهای متداعی را مطرح نمود .



منابع:

https://www.asriran.com/fa/news/255777/تاریخچه-روان-شناسی-در-جهان

کتاب تاریخ روانشناسی نوین تالیف: شولتز